***کلبه عشق*** عشق نويسندگان دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, :: 14:27 :: نويسنده : محمدامین
گفت : کسی دوستم ندارد . میدانی چقدر سخت است .
این که کسی دوستت نداشته باشد ؟ تو برای دوست داشتن بود که جهان را ساختی حتی تو هم بدون دوست داشتن …….! خدا هیچ نگفت . گفت به پاهایم نگاه کن ! ببین چقدر چندش آور است . چشمها را آزار میدهم . دنیا را کثیف میکنم . آدمهایت از من میترسند . مرا میکشند برای این که زشتم . زشتی جرم من است . خدا هیچ نگفت . گفت : این دنیا فقط مال قشنگهاست . مال گلها و پروانهها ، مال قاصدکها ، مال من نیست . خدا گفت : چرا مال تو هم هست . دوست داشتن یک گل ، دوست داشتن یک پروانه یا قاصدک کار چندان سختی نیست . اما دوست داشتن یک سوسک ، دوست داشتن تو کاری دشوار است . دوست داشتن کاری است آموختنی ، و همه رنج آموختن را نمیبرند . ببخش کسی را که تو را دوست ندارد . زیرا که هنوز مومن نیست . زیرا که هنوز دوست داشتن را نیاموخته . او ابتدای راه است . مومن دوست دارد . همه را دوست دارد . زیرا همه از من است . و من زیبایم . چشمهای مومن جز زیبا نمیبینند . زشتی در چشمهاست . در این دایره هر چه که هست نیکوست . آن که بین آفریدههای من خط کشید ، شیطان بود . شیطان مسئول فاصلههاست . حالا قشنگ کوچکم نزدیک تر بیا و غمگین نباش . قشنگ کوچک حرفی نزد و دیگر هیچ گاه نیندیشید که نازیباست .
پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |